اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

هدیه بابا

چون تولد.... چون تولد میر سد از راه  بارها تبریک روز ها تبریک سال ها تبریک میگذارد عمر از قرارم بی قراری می نهد سر تا به پایم یادگاری یادگاری دارد ازعمرم یادگاری مو سپید است دست لرزان بی قراری شعر باید گفت حرف باید زد تا گذاری افتدم بر بساط سازگاری دانم اکنون گویم این راز دانم اکنون می زند ساز ساز.... سازناکوک بی قراری سالها دادن دل دل چو کندن سخت باشد حیف از آن روز های بی قراری .... ساده آید رفته آسان از دست... هرچه داری بر بساط سازگاری ......عمر جاوید... ... شاد بودن دادن دل....دادن دل   عزيزترينم تولدت مبارك تا ابد در قلبم مي ماني ...
4 اسفند 1393

مامان امروز 36ساله می شود.تولدم مبارک!!

سلام پسرای گلم.امروز تولد مامانه.ظهری که بهتون گفتم امیرحسین محکم بغلم کرد و بعد ویفرشو داد بهم مثلمهربورام کیک بپزه.امسیرحسینم که آینه و کارای داداشش رو تقلید میکنه. دیشب که از خونه بابابزرگ برمیگشتیم امیرحسین بد خواب بود و بهانه جویی داشت بابا هم عصبانی شد و گفت دسیگه حق نداری بری خونه بابابزرگ اونم گریه و در نهایت امیرحسین با گریه رو مبل خوابید رفتم سراغش که میگه:بابا منو از خونه بیرون کرده!!گفته لباساتم ببر خونه بابابزرگ.خیلی بهت برخورده بود. اما خوبیش اینه که امروز دیگه اومدی خونه خودمون. امیرمحمدم هنوز سرفه میکنه و دیشب دو بار بالا آورد پماد چشمی رو هم قایم کردین و نمیذارین به چشماتون بزنم.اوضاعی داریم . و اما خبر خوب بالاخ...
4 اسفند 1393